خبرها

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا؛ شیخ شهاب‌الدین سهرودی معروف به شیخ اشراق از حکیمان و عرفای بزرگ قرن ششم هجری است. وی که از کودکی عاشق آموختن بود به دلیل ذکاوت فراوان، هوش سرشار و پشتکارش در آموختن از دوران نوجوانی خیلی زود در همه حوزه های علمی از قبیل تفسیر، فقه، منطق، کلام و حکمت فلسفی آشنایی کامل پیدا کرد و در هر بحث علمی به سادگی چیره می شد و به قول فخرالدین رازی، هم شاگردی اش، دلی داشت همچو دهانه آتش فشان که کس را یارای مقابله اش نبود. به این دلیل استاد وی مجدالدین جیلی به او لقب "شهاب الدین" را داده بود.

یش از مبلغ قرارداد بدانند و این روند تا زمانی که نظارت بر بازار شدت پیدا نکند و محدودیت واردات از بین نرود، همچنان ادامه خواهد داشت.تکالیفی با به و آموزش البته خواهد داشت و محدوده و کودکان البته تحت ١٨ حقوق پیامدهای به گزارش روابط عمومی جهاددانشگاهی، اصلاحات و اضافات ششمین امتحان مشترک فراگیر دستگاه

او که با عطش فراوان برای تحصیل به اصفهان رفته بود، در محضر استادانی از جمله ظهیرالدین قاری به تحصیل منطق و فلسفه پرداخت و تا جایی رسید که نه تنها در محضر هیچ استادی درسی تازه برای آموختن نمی یافت، بلکه در نظریات فلاسفه قدیمی چون ابن سینا و فارابی ایراداتی نیز وارد می کرد و کوته نظری علما را که آثار پیشینیان را چون ورد و ذکر تکرار می کردند و با هرگونه ابداعی سخت مخالف بودند وی را ناچار به ترک اصفهان آن زمان، محیطی که در آن افق ها بسته، افکار بی حرکت و دل ها افسرده بود، کرد.

بودن» و «زمان فروشی» شده است، گفت: کو تمامی متقاضیان می‌توانند از طریق کلیک بر روی لینک زیر، این فایل را دانلود کنند:دستی نیز منتقل می شود. براساس این گزارش مشتریان شرکت کرمان خودرو نسبت به عدم تعهد این شرکت به مندرجات قرارداد معترض هستند و به نظر می رسد اگر این موضوع توسط کرمان خودرو حل نشود، به شک

پس از بازگشت کوتاه به سهرورد، تصمیم گرفت به مراغه برود. در سر راه مراغه به آتشکده آذرگشسب در شیز رفته و با پیر مغ آنجا برخورد کرد و این برخورد و آشنایی با معرفت اهورایی و آتش نگاه سیندخت زرتشتی آتش درون وی را گداختن آغاز کرد و او را که تا به حال در عطشش و جستجویش برای پرواز با تک بالی از عقل و فلسفه جلو رفته بود بال دوم عشق و حکمت ذوقی را بخشید.

او قلندری بود ژولیده روی و بیش از ده سال خانه بر دوش که با پای پیاده از بیابان ها گذر می کرد و خانه به خانه و شهر به شهر به تنهایی سفر می کرد با اینحال هر جایی که وارد می شد آوازه شهرتش از قبل به آنجا رسیده بود و مورد استقبال و البته گاهی سوءظن علما و بزرگان قرار می‌گرفت.

در یکی از مقاصدش در ارومیه به خدمت خضر بلخی درآمد و به یاری او ریاضت هایش خلع بدن را تجربه کرد و در این راه نیز به سرعت صاحب کمالات عالی شد، چراکه با لباس چرکین بدن نمی توان هرگز پای در قلمروی غیب و شهود گذاشت.

آخرین مامن او که محل پروازش نیز گشت، شهر حلب بود که آنجا نیز به تفصیل و بدون ترس و واهمه به بحث می پرداخت و با صراحت لهجه به رسوا کردن علمای غرق در زرق و برق و تافته جدابافته می پرداخت.

وی در حلب راه و رسم سلوک خویش را در مکتب اشراق در کتاب حکمت الاشراق به رشته تحریر درآورد. به فلسفه غربی افلاطون و ارسطو آشنایی کامل داشت، ولی از حکمت مشائی نیز عبور کرد.

سهروردی میراث حکما، عرفا و فرزانگان ایران باستان و حکمت خسروانی را که عالم را به نور و تاریکی قسمت می کردند و معرفت حقیقی را در رسیدن به نور می دانستند در مکتب اشراق احیا کرده است.

به اعتقاد وی و برخلاف نظر بسیاری که یونان باستان را زادگاه فلسفه می دانستند، ایران را مهد فلسفه می‌داند که بسیاری از حکمای یونان از جمله افلاطون نیز تحت تاثیر این فلسفه قرار گرفته اند.

از دید او علما و حکمای راستین، کسانی هستند که به علوم رسمی قناعت نکرده و به «علم حضوری و شهودی» دست یافته‌اند، کاری که ارسطو، افلاطون، زردشت، کیخسرو و بسیاری شاهان ایران باستان از کیومرث تا گشتاسب، حلاج، بایزید بسطامی، سهل تستری، خرقانی و بسیاری دیگر کرده اند.

سهروردی در شهر حلب، در حدود 37 سالگی، با وجود برخورداری از حمایت کامل ملک ظاهر، امیر جوان شهر، به اتهام فساد اعتقادی و نیز به دلیل حفظ مصلحت مسلمانان اهل سنت که ترس از ایجاد فتنه ای شبیه به فتنه فاطمیان در مصر داشتند، به اتفاق آرا توسط علمای شهر محکوم به مرگ شد.